شرطی سازی عامل یا شرطی سازی کنشگر یکی از شاخههای رویکرد رفتاردرمانی است که از طریق شرطی کردن یک رفتار در ذهن فرد، چیزی در ذهن او نقش میبندد. به این صورت که در ازای یک رفتار خاص پاداشی به او داده و یا تنبیه میشود و اینگونه فرد یک الگوی ارتباطی را مابین یک رفتار و یک نتیجه درمییابد.
بوریس فردریک اسکینر، واضع نظریه شرطی سازی کنشگر
تا دهه ۱۹۲۰ رویکردی که در میان جامعه رفتارگرایان حاکم بود نظریه شرطی سازی کلاسیک بود که از سوی پاولف پیشنهاد شد. این نظریه بیانگر این بود که یک عامل محرک خنثی میتواند برحسب اتفاق با یک محرک معنیدار همراه شود و پس از آن در موقعیتهای مختلف خود بهتنهایی یادآور احساس ناشی از آن محرک معنیدار شود.
برای مثال شما در نظر بگیرید که دختربچهای بهقصد چیدن یک گل در باغچه دستانش را دراز میکند اما پیش از چیدن گل زنبوری بر روی دستش نشسته و آن را نیش میزند. اگر پس از این ماجرا شما سبد گلی نزد او ببرید تا آن را ببوید، طی یک فرایند ناخودآگاه او با دیدن سبد گل یاد آن اتفاق میافتد و ترس او را فرامیگیرد؛ در نتیجه ممکن است به گریه بیفتد.
شرطی سازی کنشگر در برابر شرطی سازی کلاسیک
اسکینر معتقد بود که شرطی سازی کلاسیک بسیار سادهانگارانه است و قادر نیست پیچیدگی رفتار انسان را به طور کامل توضیح دهد. ما زمانی میتوانیم این پیچیدگی را توضیح دهیم که نگاهی علی و معلولی به موضوع داشته باشیم. یعنی علتهای یک عمل خاص را موردتوجه قرار دهیم و به عواقب و پیامدهای آن بیندیشیم. او این رویکرد را شرطی سازی کنشگر نامید.
در واقع شرطی سازی عامل به فرایندی گفته میشود که طی آن بهصورت آگاهانه به انسانها یا حیوانات یاد داده میشود که بهگونهای باید رفتار کنند که پاداش دریافت کنند و مجازات نشوند. توجه داشته باشید که نام دیگر این پدیده شرطیسازی اسکینر است که در آن رفتار تمامی حیوانات از تکیاختگان گرفته تا انسانها بر اساس پیامدهای آن هدایت میشود.
یادگیری بهواسطه شرطی سازی کنشگر
در حقیقت حیوان یا انسان به طور ناخودآگاه متوجه میشود که چه رفتاری منجر به تشویق میشود و بعد آن رفتار را تکرار کرده و از انجامدادن رفتاری که منجر به تنبیه میشود، خودداری میکند. این یک فرایند یادگیری سریع است که بهواسطه شرطی سازی کنشگر اتفاق میافتد.
خاموشی در شرطی سازی کنشگر
اگر رفتاری را که بهواسطه تشویق افزایشیافته است دیگر تقویت نکنیم، بهتدریج از نیروی آن کاسته شده و پس از مدتی بهطورکلی متوقف میشود. این فرایند را خاموشی رفتار کنشگر میگویند. به بیان دیگر خاموشی همان زوال رفتار تقویت شده است.
عوامل مؤثر در شرطی سازی عامل
اسکینر از طریق انجام یک آزمایش نتایج موردنظر خود را میگرفت. او حیواناتی را در درون یک جعبه قرار میداد و واکنش آنها را در برابر رفتارهای مختلف مطالعه میکرد. او سه عامل مؤثر را شناسایی کرد که در تکرار شدن یک رفتار نقش دارند.
۱- عاملهای خنثی:
پاسخهایی که از جانب محیط دریافت میشوند و نقش خاصی در تکرار شدن یا نشدن یک رفتار خاص ندارند.
۲- تقویتکنندهها:
پاسخهایی از جانب محیط هستند که احتمال تکرار یک رفتار خاص را بیشتر میکنند. دو نوع تقویتکننده مثبت و منفی داریم.
۳- تنبیهها:
پاسخهایی از جانب محیط که احتمال تکرار یک رفتار را کاهش میدهند و به بیان دیگر آن را تضعیف میکنند.
همانطور که گفتیم در شرطی سازی کنشگر تقویتکنندهها میتوانند مثبت یا منفی باشند. در ادامه هریک از اینها را توضیح میدهیم.
تقویتکننده مثبت
اسکینر یک موش گرسنه را در درون جعبهای قرار داد که حاوی یک اهرم در یک سمت خود بود. وقتی موش به طور اتفاقی به اهرم ضربه زد، بلافاصله تکهای غذا به درون ظرف کنار اهرم افتاد. موش پس از چند بار تکرار این رفتار سریعاً متوجه شد که بین این دو عمل یک الگوی خوشایند وجود دارد و به همین دلیل بارهاوبارها آن را تکرار کرد. درواقع تقویت مثبت همان عاملی است که رفتاری را تقویت میکند که فرد در نتیجه آن موفق به دریافت پاداش میشود.
تقویتکننده منفی
تقویت منفی برعکس کار میکند. به این صورت که فرد را از طریق بازداشتن از انجام کاری که به تنبیه میانجامد تشویق به حذف یک رفتار کنیم. مثلاً اگر شما تکالیف خود را در مدرسه انجام ندهید باید ۵ پوند به معلم خود پول بدهید. طبیعتاً برای اینکه مجبور به انجام چنین کاری نشوید، تکالیف را انجام میدهید.
توضیح این پدیده در مثال موشها به این صورت است که اسکینر در صورت بروز رفتارهای ناخوشایند از سوی موشها یک جریان برق ناخوشایند به آنها اعمال میکرد. اینگونه موشها متوجه میشدند که فقط وقتی با اهرم برخورد میکنند جریان الکتریسیته قطع میشود. پس بهسرعت دریافتند باید به سراغ اهرم بروند و بارها این کار را تکرار کردند.
کاربرد شرطیسازی عامل
همانطور که تا به اینجا هم برای شما روشن شده است، با استفاده از بهکاربستن شرطی سازی کنشگر میتوان افراد را تشویق به انجام کارهایی کرد که بیشتر موردتوجه است و آنها را از انجام کارهای منفی بازداشت. همچنین وقتی رفتاری مهم کمتر موردتوجه یک کودک است، با استفاده از کاربرد شرطی سازی کنشگر میتوان او را تشویق به انجام آن رفتار کرد. به این صورت که اگر آن کار را انجام دهی فلان پاداش را دریافت خواهی کرد.
کلام آخر
شرطیسازی یک مبحث کاملاً علمی و دقیق در مباحث روانشناسی رفتارگرایانه است که از طریق آن میتوان سریعاً اقدام به یادگیری و یاددادن کرد. همه ما بهعنوان حیوان به دنبال راههایی برای رفع نیازهای خود هستیم و بدمان هم نمیآید اگر در قبال انجام کاری یا نشاندادن رفتاری تشویق بشویم؛ بنابراین مسلماً کاری را که منجر به رفع نیازهایمان و یا دریافت پاداش میشود را حتماً انجام خواهیم داد.
شرطی سازی کنشگر یا شرطیسازی عامل یکی از مباحث جدیدتر رفتارشناسی است که بر مدلل بودن و خودآگاه بودن پروسه یادگیری تأکید دارد. یعنی اگر قرار است که ما متوجه الگوی خاصی مابین انجام یک رفتار و دریافت پاداش یا تنبیه در ازای آن شویم، چهبهتر که این موضوع بهصورت مدلل و منطقی در ذهن ما نقش ببندد و نه اینکه بر پایه تصادف باشد.